به گزارش مجله خبری نگار، پایگاه خبری العهد لبنان در یادداشتی به قلم ایهاب شوقی نوشت: ریشه سیاست «چماق و هویج» خارجیها در اقتصاد لبنان، سوریه و کشورهای عضو محور مقاومت به سالیان دور بازمی گردد و مفاد این سیاست این است که بهبود اوضاع اقتصادی در ازای افراطی گری یا عادی سازی روابط است، اما در مقابل پایبندی به گزینه مقاومت تحریم قرار دارد. چه بسا وقیحترین پروژه در این راستا پروژه شیمون پرز است که به خاورمیانه جدید معروف است و میتوان گفت که معادله آن «صلح در برابر غذا» است.
در بخشی از این گزارش آمده است: در مارس ۲۰۱۴ پروژه «شام جدید» کلید خورد و این پروژه از نظر جغرافیایی تنها سرزمین شام را شامل نمیشد بلکه سوریه، لبنان، اردن، سرزمینهای فلسطین، ترکیه، عراق و مصر را نیز فرا میگرفت. مساله که اکنون آن را بررسی میکنیم حقیقت اهداف آمریکا است که لغزش سیاسی سفیر واشنگتن در بیروت آن را برملا کرد، وی پس از اینکه سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان اعلام کرد که ایران به این کشور سوخت خواهد داد، به میشل عون، رئیس جمهور لبنان اعلام کرد که اجازه دهد آمریکا مشکل برق لبنان را حل میکند.
نویسنده آورده است: پیشنهاد سفیر آمریکا به این شیوه است که مسیر انتقال گاز و برق به لبنان که همان مسیر پروژه شام جدید است، جایگزین هرگونه حضور ایران در منطقه شود و هدف از آن خارج کردن ایران از منطقه شام و منزوی کردن محور مقاومت و درپی آن ایجاد اقتصاد مناسب در مقابل روی گردانی از مقاومت است، در واقع همان مسالهای اتفاق بیفتد که بر اساس توافق کمپ دیوید در مصر اتفاق افتاد. تصور آمریکا این است که در پروژه شام جدید ائتلافی همانند ائتلاف بغداد که در دهه پنجاه به بهانه مقابله با نفوذ کمونیستها برای مقابله با جمال عبدالناصر و جنبشهای آزادی خواه تشکیل شد، اکنون برای مقابله با نفوذ ایران تشکیل شود.
در ادامه آمده است: ما در اینجا نمیخواهیم که تحرکات کنونی مصر و عراق و اردن و برگزاری کنفرانس کشورهای همجوار عراق در اواخر ماه جاری میلادی را با پروژه شام جدید تطبیق دهیم و چه بسا این کنفرانس برای همکاری و حل بحرانها باشد و لزوما اجرای برنامههای آمریکا نباشد، زیرا این مساله واکنش منفی محور مقاومت را به همراه نداشت بلکه بالعکس همگی استقبال کردند.
نویسنده میگوید: استقبال آمریکا از کنفرانس بغداد مشکوک است، زیرا ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای تاکید کرد که واشنگتن از این گام استقبال میکند و این گامی مهم در راستای تقویت روابط اقتصادی و امنیتی مصر و عراق و اردن است و منجر به ثبات در منطقه خواهد شد. همچنین مشارکت مکرون و وزیر خارجه آمریکا و دعوت از ژاپن و کشورهای حاشیه خلیج (فارس) و ترکیه و عدم دعوت از سوریه نشان میدهد که فشارهایی برای برگزاری این کنفرانس وجود دارد و همچنین نشان دهنده این است که این کنفرانس علیه برخی طرفها است.
در بخش دیگر این گزارش آمده است: با این حال محور مقاومت مسیر جدیدی را در پیش گرفت و معادله سیاسی جدیدی را ترسیم کرد و اهمیت این امر به شرح ذیل است:
اول: سید حسن نصرالله تاکید کرد که کشتی دیگری در راه لبنان است و کشتیهای دیگر نیز خواهند آمد، این امر بدین معناست که کشتی اول از روی ناآگاهی و یا مانور نبوده است بلکه مسیر جدید محور مقاومت است و مفاد آن این است که دیگر ذلت را نمیپذیریم و زمانبه زانو درآوردن ملت لبنان تمام شده است و مقاومت لبنان، آزادی و صلاحیت کامل برای حمایت از از دولت و ملت لبنان در مقابل ذلت را دارد و این تعرض به اختیارات دولت به شمار نمیرود بلکه حمایت از آن و حاکمیت آن و همچنین برای حفظ کرامت آن است.
دوم: سید حسن نصرالله تاکید کرد که امکان استفاده از شرکتهای ایرانی که هیچ ترسی از تحریمهای آمریکا ندارند برای استخراج گاز و انرژی وجود دارد و مقاومت نیز در برابر تعرض صهیونیستها از آنها حمایت خواهند کرد؛ این امر بدین معناست که آمریکا مانع اصلی شکوفایی لبنان هستند درحالی که ادعا دارند بحران لبنان به دلیل مقاومت و سلاح آن است.
سوم: مقاومت لبنان از هر تلاشی که در راستای حل بحران و خدمت به مردم لبنان باشد استقبال میکند؛ خواه این تلاش مصری باشد، سوری باشد و یا اردنی؛ لذا این اقدام حزب الله یک اقدام ملی و اصیل است و منافع کشور اولویت حزب است نه رویکرد سیاسی.
در پایان آمده است: مقاومت با این کار ثابت کرد که امکان جمع بین دو کار نیک یعنی شکوفایی و استقلال ملی وجود دارد و کرامت و مقاومت در تضاد با پیشرفت نیستند و هیچ کس جز بردهها تسلیم سیاست صهیونیستی -آمریکایی که بر اساس آن میان غذا و ذلت تنها میتوانی یکیرا انتخاب کنی، نمیشود در حالی که منطق و سیاست مقاومت چیز دیگری است و آن منطق «هیهات منا الذلة» است.